نور باش بهارم
بهار بانو این روزها که لحظه به لحظه در بطن وجودم قد میکشی بیشتر باور میکنم که در درون خود پیامبری دارم از جنس نور که برای رسیدنش به رسالتی که قرار شد به خاطر ان زمینی شود با تمام وجودم مایه بگذارم،و چه سخت است ندانی کدام مسیر را باید طی کنی برای نور شدنت مهر شدنت بانوشدنت..
لقمه حلال و چله گرفتن و ذکر گفتن و اینکه تک تک سلول های بدنت را با یاد خدا عجین کنم از هم اکنون درست...اما من فراتر از اینها میخواهم هم برای راهنما شدن برای تو هم اینکه میخواهم بهترین باشی نازبانو..بیشتر از اینکه بخواهم دین را بشناسی میخواهم ایمانت فرای تصور هر فرشته ای باشد که در برابرت سجده کرد..
پ.ن:اوایل پنج ماهگی را میگذرانیم و به لطف حق تا کنون که راه را به سلامت طی کردیم..اما از دخترک تا کنون هیچ حرکتی را حس نکرده ام که دو حالت بیشتر ندارد یا تنبل است مانند مادرش که حوصله به روز کردن وبلاگش را ندارد و شرمنده دوستان عزیز مجازیش است یا خیلی ارام و صبور است باز هم مانند مادرش